ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟