ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم