سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت