ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم