سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را