غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را