ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار، برملا خواهد شد
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم