میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی