چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده