ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
داشت میرفت لب چشمه سواری با دست
دشت لبریز عطش بود، عطش... اما دست...
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد