با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم