میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی