سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید