ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم