شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

قیامت عُظمی

این لحظه‌ها قیامت عظمای چیستند؟
چون آیه‌های واقعه هستند و نیستند؟

این لحظه‌ها که بی تو سراسیمه می‌وزند
ای کاش این دقایق آخر بایستند

یا لااقل برای کسی بازگو کنند
چشمان بیقرار‌ِ که را می‌گریستند؟

این چرخ‌چرخ‌های مداوم برای چیست؟
تب‌دار می‌وزند، مگر شعله زیستند؟

تب‌دار می‌وزند، سراسیمه می‌دوَند
در جستجوی روشن چشمان کیستند؟

یک روز سرد جمعۀ دیگر بدون تو
ای کاش این دقایق بی‌تو بایستند