در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
دختر خورشید و ماه، زهرۀ زهرا
آن که کرامات او گذشته ز احصا
یاعلیُ یاعظیمُ یاغفورُ یارحیم
ماه رحمت باز رفت و همدم حسرت شدیم