مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت