مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت