آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
«اَلا یا اَیها السّاقی اَدِر کأسا و ناوِلها»
که درد عشق را هرگز نمیفهمند عاقلها
آهسته میآید صدا: انگشترم آنجاست!
این هم کمی از چفیهام... بال و پرم آنجاست
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
از دید ما هر چند مشتی استخوان هستید
خونید و در رگهای این دنیا روان هستید