کسی از شعر، از توصیف از اندیشه آن سوتر
کسی از دیگران برتر کسی دیگرتر از دیگر
روز، روز نیزه و شمشیر بود
ظهر داغ خون و تیغ و تیر بود
سالها شهر در اعماق سیاهی سخت است
روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد