هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
وقتی در خانۀ علی میلرزد
دنیا به بهانۀ علی میلرزد
نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست
آهسته از غم تو زمین و زمان شکست
همیشه سفرهاش وا بود با ما مهربانی کرد
هزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرد
عشق تو کوچهگرد کرد مرا
این منِ از همیشه تنهاتر
عطر تن پیمبر از این خانه میرود
بال ملک معطر از این خانه میرود
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
آتش: شده از خجالت روی تو آب
خانه: شده بعد رفتن تو بیخواب
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
«والفجر»: سر حسین یک روز به نی...
«والعصر»: نمیرسند این قوم به ری...
نیزه دارت به من یتیمی را
داشت از روی نی نشان میداد
بر خاکی از اندوه و غربت سر نهادهست
بر نیزهٔ تنهایی خود تکیه دادهست
فخر من نزد عرب این بود دختر داشتم
آیت من بود و در گهواره کوثر داشتم