پس سرخ شد عمامۀ آن سیّد جلیل
تیغ آن چنان زدند که لرزید جبرئیل
بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟
افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟
زبان با نام زهرا خو گرفتهست
گل یاس آبرو از او گرفتهست
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
این ماه کیست همسفر کاروان شده؟
دنبال آفتاب قیامت روان شده