ای خالق راز و نیاز عاشقانه
در پیشگاه عشق مخلوقی یگانه
اعماق آیههای یقین را شکافته
نور است و آسمان برین را شکافته
خستهام از راه، میپرسم خدایا پس کجاست؟
شهر... آن شهری که می گویند:«سُرَّمَن رَءا»ست
آرزوی کوهها یک سجدۀ طولانیاش
آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانیاش
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او
کدام بیت مرا میبرد به خانهٔ او