سلامٌ علی آلِ طاها و یاسین
به این خلق و این خوی و این عزّ و تمکین
ای خداجلوه و نبیمرآت
مرتضیخصلت و حسینصفات
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
رُخت فروغ خداوند دادگر دارد
قَدت نشان ز قیام پیامبر دارد
ای زینب ای که بیتو حقیقت زبان نداشت
خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت
ای بر تو سلام آمده از داور هستی
بگذشته در آیین نبی از سر هستی
نور «اِقرَأ»، تابد از آیینهام
كیست در غار حرای سینهام؟!