آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
هیچکس اینجا نمیفهمد زبان گریه را
بغض میگیرد ز چشمانم توان گریه را
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت