آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
اَلسَّلام ای سایهات خورشید ربّ العالمین
آسمانِ عزّ و تمکین، آفتاب داد و دین
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت