پشیمانم که راه چاره بر روی شما بستم
سراپا حیرتم! از خویش میپرسم چرا بستم؟
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
دلم امشب گدای سامرّاست
از تو غیر از تو را نخواهم خواست
تا حضور تو، دلِ خسته مسافر شده است
توشه برداشته از گریه و زائر شده است
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
همپای خطر همسفر زینب بود
همراز نماز سحر زینب بود