باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها