یک روز شبیه ابرها گریانم
یک روز چنان شکوفهها خندانم
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما