هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
هیچکس اینجا نمیفهمد زبان گریه را
بغض میگیرد ز چشمانم توان گریه را