هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
کیست این حنجرۀ زخمیِ تنها مانده؟
آن که با چاه در این برهه هم آوا مانده
آمیخته چون روح در آب و گل ماست
همواره مقیم دل ناقابل ماست