شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند