گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
مانده پلک آسمان در گیر و دار واشدن
شب بلندی میکند از وحشت رسوا شدن
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را