چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم