میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی