باران شده بر کویر جاری شده است
در بستر هر مسیر جاری شده است
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امّید به فردای فلسطین داریم
داشت میرفت لب چشمه سواری با دست
دشت لبریز عطش بود، عطش... اما دست...
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
گفتند از شراب تو میخانهها به هم
خُمها به وقت خوردن پیمانهها به هم
ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان