روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید