کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
الا ای چشمۀ نور خدا در خاکِ ظلمانی
زمین با نور اخلاق تو میگردد چراغانی
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید