بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
بیا که شیشه قسم میدهد به عهد کهن
که توبه بشکن، اینبار هم به گردن من
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش