سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش