شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش