خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است