غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
محمّدا به که مانی؟ محمّدا به چه مانی؟
«جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جانی»
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
یا ازلیَّ الظُّهور، یا ابدیَّ الخفا
نورُک فوقَ النَّظر، حُسنُک فوقَ الثنا
ما طائر قدسیم، نوا را نشناسیم
مرغ ملکوتیم، هوا را نشناسیم
چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است