غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
دلا غافل ز سبحانی، چه حاصل؟
مطیع نفس و شیطانی، چه حاصل؟
خدایا! داد از این دل، داد از این دل
که یکدم مو نگشتُم شاد از این دل
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است