هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است