خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است