بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
ای خاک ره تو خطّۀ خاک
پاکی ز تو دیده عالم پاک
چشمۀ خور در فلک چارمین
سوخت ز داغ دل امّالبنین
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
گر سوى ملک عدم باز بیابى راهى
شاید از سرّ وجودت بدهند آگاهى
دختر فکر بکر من، غنچۀ لب چو وا کند
از نمکین کلامِ خود حقِ نمک ادا کند