ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
از کار تو تا که سر درآورد بهشت
خون از مژگان تر درآورد بهشت
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
کمتر کسیست در غم من، انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا
دوباره بوی خوش مشک ناب میآید
شمیم توست که با آب و تاب میآید
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت