یک روز شبیه ابرها گریانم
یک روز چنان شکوفهها خندانم
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد