این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم